رادمهر جوجورادمهر جوجو، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

R.boreiri

خاطره رادمهری و کلید

1391/2/12 11:05
نویسنده : مامان
303 بازدید
اشتراک گذاری

رادمهری مامان سلام . از دیشب برات بگم که بابایی وقتی اومد خونه که یک استراحتی بکنه و چایی بخوره دوباره می خواست بره بیرون وقتی خواست بره پرسید کلید ماشین من و ندیدید ؟niniweblog.com

 

ما نزدیک به یک ساعت خونه رو گشتیم تمام اسباب بازیهای گل پسرم و ریختیم بیرون ولی پیدا نکردیم گفتیم شاید روی ماشین بابایی جا گذاشته رفت ماشین رو هم دید ولی نبود قبل تر بابایی رفته بود یک کپی بگیره گفتیم شاید توی مغازه جا گذاشته رفت اونجا هم پرسید  نبود خونه بابابزرگ هم زنگ زدیم چون یکسر بابایی رفته بود اونجا گفتیم شاید جا گذاشته نبود که نبود خلاصه کلی گشتیم پیدا نکردیم .

بابایی گفت عیب نداره با کلید یدکم میرم تا سرفرصت بگردیم .

همین که بابایی رفت . عمه ها هم خونه ما بودند اونا هم رفتند. من با حالت بازی پرسیدم رادمهری کلید ماشین بابارو ندیدی سریع رفتی در کابینت و باز کردی در یک قابلمه رو برداشتی کلید و از اون تو آوردی بیرون گفتی اینهاش .

الهی قربونت برم که مارو کلی گذاشتی سرکار بقدری من خوشحال شده بودم که کلید پیداشده بود

 

بلافاصله به بابایی زنگ زدم که کلید پیدا شده .نازنازی توکه ذوق من و دیده بودی فکر کردی یک بازی .

تا صبح هروقت چشمت و باز کردی می پرسیدیم رادمهری کلید بابایی کو با انگشت اشاره می کردی به کابینت . جیگری مامانniniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان نادیا و نلیا
8 اردیبهشت 91 9:24
خودمونیم پس حسااابی سر کار بودینا خدایی فکر فیکردین سوییچ همچین جایی باشه اینا ماله رادمهر جونه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به R.boreiri می باشد