رادمهر جوجو مریض شده
پسر گلم چند روزه که سرما خورده آب مماخش میاد ، سرفه هم می کنه
دیروز با بابایی رفتند دتر(دکتر) مامانی سرکار بودم نتونستم بیام
آقای دتر گلوی رادمهر و نگاه کرده به پسمل نازم دایو (دارو ) داده
همه بچه ها وقتی مریض میشن به زور دارو می خورند رادمهری من داروهاش و میگیره تو دستش توی خونه می چرخه با ذوق می گه من دایو آقا دتر به من دایو ، شبت (شربت ) قص (قرص) قطه (قطره )
من مییض (مریض ) من شغم (شلغم )بخ (بخورم )
الهی مامانی قربونت بشم که به قول خودت مییض (مریض)شدی
مامانی لحظه لحظه هایی رو که از پسرم دورم برام یک عمر می گذره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی