رادمهر جوجورادمهر جوجو، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

R.boreiri

رادمهری خونه عزیز

1392/5/1 12:40
نویسنده : مامان
323 بازدید
اشتراک گذاری

پنجشنبه ای  رفته بودیم خونه عزیز چون بابا بزرگ و دایی سجاد رفته بودند طالقان ، عزیز تنها بود به خاطر همین ما رفتیم کرج پیش عزیز که تنها نباشه .

اونجا کلی شیطونی کردی هر دفعه می ریم اونجا بیچاره این بالشتهای مبل عزیز وسیله بازی شماست . 

از دیوار راست هم که بالا میری . یکبار رفتی پشت پنجره داشتی بیرون و نگاه می کردی یکدفعه داد زدی مامان پرادمون (پرایدمون )و بردند وای چشمت روز بد نبینه سکته کردم بدو بدو من و عزیز دویدیم پشت پنجره دیدیدیم شما وروجک خنده ت گرفته بعد می گی مامان نبردند کلی بغلت کردم و فشارت دادم تا دیگه این کارو نکنی .( چون من خودم خیلی اضطراب دارم دقیقاً پایین آپارتمان عزیز پارک می کنم ولی باز دلشوره دارم هی میرم سرم می زنم شما هم از این ضعف من سوء استفاده کردی و این بازی رو کردی )

 

رادمهری شیطون

 

بعد هم عزیز برات شربت آلبالو آورد همه رو ریختی روی لباسات و خودت و خیس کردی مامان هم لباس اضافه نداشتم مجبور شدیم لخت بشینی تا لباست خشک بشه با این حال دست از شیطونی برنمی داشتی نشسته بودی سرجعبه شیرینی و می گفتی مامان عکس بگیر . جوجو ............. 

 

رادمهری و انگشت زدن به شیرینی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان محمدحسین
1 مرداد 92 14:44
سلام طاعات شما هم قبول باشه. ماشاا... چقد شیطونه . البته محمدحسین هم دسته کمی از گل پسر شما نداره.


بله خاله جونی خدا حفظشون کنه
ساتناز
2 مرداد 92 14:05
خوشبحالش یک جعبه شیرینی وقتی سنش بیشتر بشه شاید دیگه هیچوقت اینطوری شیرینی نخوره یکی از خاله هام از گربه می ترسید بچش به این سن تا گربه میدیدمی گفت پیشی بیا مامانم بخور . رادمهر هم ترس تورو فهمیده


بله خاله ساناز وروجک فهمیده من از چی می ترسم
دیوار خیال
2 مرداد 92 14:54
یه دو روز سرم شلوغ بود ببین این وروجک چه کارهایی که نکرده...مریض که شده ، کلی پیش مامانیش که رفته، کلی چیز های خوب یاد گرفته...طفلکی ماها که به همین سرعت داریم پیر میشیم


نهال جون می بینی چقدر شیطونه دیگه کاریش نمی شه کرد
مامان رادمهر
5 مرداد 92 12:30
کلی خندیدم به شوخی رادمهر.ای جونم.ببین بچه های این زمونه ذهنشون تا کجا میره


بله خاله می بینی یک کم شل بگیریم دستمون می اندازند
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به R.boreiri می باشد