رادمهر جوجورادمهر جوجو، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

R.boreiri

خسته خسته ام

1392/6/24 16:06
نویسنده : مامان
376 بازدید
اشتراک گذاری

رادمهر مامان روزهای خوبی رو نمی گذرونیم . بقدری خسته ام که ذوقی برای مطلب گذاشتن تو وبلاگت و نداشتم .

رادمهری ، عزیز(مامانم) خورده زمین دستش شکسته قفسه سینه اش آسیب دیده دو هفته ای که تمام ذهن و فکر من و پر کرده دو هفته است چهارشنبه و پنجشنبه رو مرخصی می گیرم تا با جمعه سه روز بشه که برم پیشش پرستاریش کنم بقیه هفته رو هم زن دایی زحمتش و می کشه این هفته که می خواستیم بیایم خونه با خودمون آوردیم تا شنبه و یکشنبه پیشمون بمونه و دوشنبه هم تعطیلی با خودمون ببریم دوباره کرج .

زن دایی هم با دو تا نی نیش کلی کمکمون بوده ولی باز عزیز خیلی سختشه کاریش نمی شه کرد اتفاقی که افتاده .

 رادمهری تو حین این همه کار شما هم یک شب تب کردی دوباره شب بیداری برای پاشویه کردنت ولی خداروشکر تبت یک روز بیشتر طول نکشید و سریع به پا شدی .وگرنه اگر مریضی شما هم طول می کشید مامان از پا در می اومدم .

ولی بازهم خدارو شکر که برای عزیز بدتر از این اتفاق نیفتاده چون ما بچه های این دوره با این همه گرفتاری و مشغله چطور می تونیم ازشون مراقبت کنیم تا شرمندشون نشیم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان امیرشایان
14 شهریور 92 12:56
سلام مامان زحمت کش پسر گلمون الان چطوره؟بهتر شده الحمدلله؟امیدوارم هرچه زودتر خوب بشه




عزیزم ممنون از همدلیتون
عزیزم امکانش هست آدرس وبلاگتون و بگذارید من نمی تونم وارد وبلاگ امیرشایان جون بشم

مامان آناهیتا
15 شهریور 92 13:20
الهی دورت بگردم عزیز خاله وای که چقدر درد کشیدی چقدر برای شما سخت گذشت . امیدوارم هر چه زودتر خوب بشی عزیزم .




ممنون گلم از بابت همدردیتون چاره ای نیست باید گذروند
چيكو (مامان اميرحسين)
16 شهریور 92 11:42
سميه جون سلام
خوبي؟خدا بد نياره ان شاله كه هميشه حرف از سلامتي باشه
عزيزم كاش پيشت بودم و كمكت ميكردم


مرسی گلم عزیزم ممنون از همدلیتون
ساناز
16 شهریور 92 15:10
فکر می کنم نظرم نیومد برای همین باز هم می نویسم رادمهر جوجو مانی واقعا خسته است پس یک گل تقدیم مامانی اینم برای عزیر مامانی


خاله ساناز مهربون که برام مثل یک خواهر میمونی مرسی از بابت همه کمکهایی که بهم می کنی و جای خالی خواهرم و برام پر کردی
مامان امیرشایان
18 شهریور 92 20:57
اینم آدرس من قبلا"شما رو لینک کردم
بابا امیر شایان
23 شهریور 92 20:24
امیدش به خدا . انشا ا... هرچه زود تر خوب و سلامت باشه .نگران نباش خواهر من بازی اشکنک داره سرشکستنک داره اینم آدرس وروجک ما :
amirshayan-.niniweblog.com بعد از خط تیره یه نقطه وجود داره .


مرسی عزیزم از اینکه دوباره آدرست و گذاشتی مشکل توی اون نقطه بود که من نمی دیدمش بازم ممنون
مامان روشا
24 شهریور 92 8:50
الهیییییییییییییییی پسر گل انشاالله از بلاها دور باشه


خدا همراهش بشه

و همراه شما مامانی مهربون


مرسی خانم گل
مامان محمدحسین
24 شهریور 92 22:06
عزیزم کلی ناراحت شدم. از کجا زمین خورده با این شدت؟
امیدوارم زود زود خوب بشه...


عزیزم مادرم زمین خورده و دستش شکسته . ممنون از لطفتون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به R.boreiri می باشد