شب یلدا
مامانی جوجو سلام گل پسرم . امشب شب یلدا بلندترین شب سال . به اعتقاد ما ایرانیها شب تولد میترا .شب شب نشینی دورهم .شب گرم و داغ بین خانواده ها .شب حافظ خوانی .
این شعرو مامانی شروع کردم می خونم براتون تا شما هم لذت ببری هم یاد بگیری وقتی می خونم سرت و تکون میدی و زیر لب مثلاً با من زمزمه می کنی.
بدو که روز کوتاهه
پاییز آخر راهه
هندونه رو آوردی؟
جوجه هاتو شمردی ؟
زمستونه از فردا
مبارک باشه یلدا
امشب قرار بریم خونه مامان و بابای بابایی یلدا دورهم باشیم مامان هم دیشب تا ساعت 11 شب داشتم شیرینی درست می کردم برای امشب .البته اول شمارو خوابوندم چون اگر بیدار باشی مثل وروجک ها تا میرم آشپزخونه دنبال من بدو بدو چهاردست و پامیای .
پسرم از شب یلدا برات بگم که خیلی بد شروع شد میدونی چرا؟
مامانی از سرکار رفتم خونه مامان بزرگ تا تورو بردارم و برم خونه که بریم حمام ، شمارو یک ساعتی بخوابونم تا شب خسته نباشی . رفتیم خونه همه کارامون و کردیم شما خوابیدی تا بابایی احمد اومد من هم تو این فرصت کمی سوپ قارچ درست کردم با سالاد اندونزی که با شیرینی ها ببریم خونه مامان بزرگ وقتی بابایی اومد من رفتم لباس بابایی رو اتو کردم و اتورو گذاشتم زیر مبل که شما نری سراغش ، من رفتم تو آشپزخونه که وسایل و آماده کنم بابایی هم رفت لباساش و بپوشه یک لحظه دیدیم صدای جیغت دراومد وای وای چشمت روز بدو نبینه من و بابایی دویدیم سمت شما ........رادمهر من چکار کردی دستهای کوچولوت و چسبونده بودی به اتو و جیغ می زدی . مامانی بمیرم برات الهی . و یک اشتباهی مامانی کردم اتو رو فراموش کرده بودم از برق بکشم بمیرم برات گلم . سه تا از انگشتات تاول زدن . بقدری گریه کردی که دل من و بابایی رو کباب کردی .ببخشید پسرم تقصیر مامانی بود من کوتاهی کردم .
ولی با همون زبون بی زبونیت برای همه تعریف می کنی که چی شده . دستت و نشون میدی میگی اوف اوف و به حالت زدن میگی اه اه یعنی اتو بد