رادمهر جوجورادمهر جوجو، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

R.boreiri

پا به پای کودکی هایم بیا

1392/7/8 11:16
نویسنده : مامان
296 بازدید
اشتراک گذاری

 پا به پای کودکی هایم بیا
کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت
خنده های کودکی پایان نداشت

هرکسی رنگ خودش, بی شیله بود
ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر !
همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای؟
مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی, شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن !
کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روزهای گرم و سرد
سادگی هایم به سویم باز گرد!


سروده دکتر مجدالدین میرفخرایی، متخلص به گلچین گیلانی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان امیرشایان
8 مهر 92 15:45
دستت درد نکنه با این شعرتافتادم یاد قدیما و خاطراتم زنده شد آفرین به شما




مرسی عزیزم بله برای خودم هم خیلی جالب بوددوست داشتم شما دوستهای مجازی خوبم هم لحظه ای با خوندن این شعر اون احساس قشنگی رو پیدا کنید که خودم پیدا کردم و خوشحالم که تونستم توی این حس قشنگ شریکتون کنم بوووووووووووووووووووس


مامان امیر صدرا-مونا
10 مهر 92 10:58
قشنگ بود. یاد کودکی ام افتادم و اینکه چقدر زود دیر میشه .
خدا کنه برای بچه هامون دنیای کودکی خوبی خاطره سازی بشه . نمینونم بگم بی غصه باشه چون تو دل غم و غصه ها هم هزار تا درس وجود داره.
موفق باشی مامانی .


مرسی خانمی البته فکر می کنم کودکی بچه های ما از نسل مابهتر باشه چون دغدغه تربیت مادرهای الان با گذشته خیلی فرق می کنه . ممنون عزیزم ازاینکه به وبلاگمون سرمی زنید بوس برای امیرصدرای کوچولو و مامان مهربونش
مامان نادیا و نلیا
11 مهر 92 13:32
10 مهر ماه .....فرخنده جشن باستانی مهرگان بر شما دوست ایرانی مبارک باد


متشکرم عزیزم و برشماو خانواده گرامیتان هم مبارک
ساناز
15 مهر 92 15:43
چقدر قشنگ خیلی قشنگ یاد بچه های افتادم دوست دارم


مرسی خاله ساناز
مامان امیرشایان
16 مهر 92 14:59
روزت مبارک رادمهر عزیز انشالله خدا برا بابا و مامانت حفظت کنه


مرسی مهربونم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به R.boreiri می باشد