رادمهر جوجورادمهر جوجو، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره

R.boreiri

رادمهرجوجو وخاطره یک روز پنجشنبه

1391/9/20 17:41
نویسنده : مامان
490 بازدید
اشتراک گذاری

نازناز گلم مامانی وقتی هرروزه میرم سرکار که یکی از غصه های بزرگ شماست چون غروبا که میرسم خونه مامان جون میگه تمام روز می گی مامان من نی ، مامان من نه ، مامان من س کا ، من نه نه  نه ،

زبانکده محصل

خلاصه پسرم من هم به خاطر این در طول هفته اصلاً مرخصی نمیگیرم تا پنجشنبه ها بتونم از مرخصی هام استفاده کنم و دو روز تو هفته پیشت باشم .

 پنجشنبه ها که خونه می مونم تمام کارهایی رو که در طول هفته دوست دارم پیش گلم باشم و انجام بدم مثل اینکه با هم صبحانه بخوریم ، خرید بریم (به قول رادمهر جوجو بازار، هرکس از شما می پرسه فلان چیزو از کجا خریدی می گی بازار)

وقتی مامان خونه ام یکسره تکه کلامت اینه مامان من س کار نه ، مامان من حونه نمی دونم پسرم  بعضی وقتها غصه ام می گیره که واقعاً من دارم کار درستی میکنم  نمی دونم سر دوراهیم از یک طرف آینده ات برام مهمه از طرف دیگه میترسم که از نظر روحی ضربه بخوری آخه گلم منم مامانیم سرکار می رفت و من هروقت از مدرسه می اومدم خونه میدیدم مامانم نیست چون شیفت مخالف من بود و من می موندم و سه تا برادر گل که باید مسئولیت یک مامان کوچولو رو هم داشتم تا مامانم بیاد . این خلاً رو با اینکه بزرگ شدم هنوز ته قلبم حس می کنم و فکر می کنم از وجود مامانم سیر نشدم البته نبودن مامان باعث شد ما تک تکمون مستقل بار بیایم و روی پاهای خودمون زودتر از بچه های هم سنمون بایستیم و همیشه حتی الان بعد از ازدواجمون هم سعی می کنیم بدون وابستگی به دیگران مشکلاتمون و حل کنیم  .

پنجشنبه گذشته مامانی تخم مرغ (به قول رادمهری جوجو) درست کردم رفتی صندلیت و آوردی مامان هم برات یک میز کوچولو گذاشتم و می گفتی مامان من بلد جوجو پو (یعنی من بلدم تخم مرغ و پوست بگیرم )

اینم عکس رادمهرجوجو در حال تخم مرغ خوردن

رادمهری درحال جوجو خوردن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان روشا
25 آذر 91 9:34
سلام ممنون که به وبلاگ دخترم سر زدید بازهم بیایید کلی مطلب جدید گذاشتم. درمورد سرکار رفتن همه مامان ها این عذاب وجدان رو دارن اما به نظر من با غنی تر کردن اون چند ساعت با هم بودن میشه جبرانش کرد.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به R.boreiri می باشد